سکانسی در فیلم درباره الی یادم می آید، که در آن صابر ابر، که از بلاتکلیفی و سردرگمیِ وضع موجود پریشان حال و عصبی ست، اصرار دارد با سپیده صحبت کند و سوالی درباره نامزد گمشده اش از او بپرسد. و رفقای سپیده که از واکنش او هراسان اند، اجازه نمی دهند که وارد خانه شود و پیوسته او را عقب می رانند :
"سپیده حالش بده..."
"تازه خوابیده ... "
"همش ده دقیقه ست خوابش برده"
"هرچی میخوای بگی برو کلانتری بگو، ما هرچی میدونستیم گفتیم بهت ..."
و بعد از شنیدن این جملات، درماندگی او به نقطه اوج خودش نزدیک می شود و ناله می کند که :
"بابا حالش از من بدتر نیست که ... نترسید ... بخدا حال من ازین بدتر نمی شه!"
از "تمیزترین" سکانس های کارگردانی شده به دست اصغر فرهادی.