اگر میتوانستم همین الان؛ همین لحظه، همین حالای حالا، با خودِ چندین سال قبلم، حتی خود یک سال قبلم، ملاقات کنم تنها یک کار میکردم. تنها خودم را بغل میگرفتم و میگفتم همه چیز درست می شود. بله، سختی های جدیدتر از راه می رسند اما تو محکم تر می شوی. تو جوری قوی می شوی که خودت هم باورت نمی شود.

و این تصور که شاید یک نسخه ی دیگر از من، یک سال جلوتر منتظرم ایستاده تا منِ امروز را در آغوش بگیرد و بهم تبریک بگوید دلم را گرم می کند، رفقا. دلم را خیلی گرم می کند ...